مرکّب از: دست + گر، پسوند فاعلی، سازندۀ دست. صانع دست. (از تعلیقات فیه مافیه ص 335) : مؤمن چون خود را فدای حق کند از بلا و خطر و دست و پا چرا اندیشد چون سوی حق می رود دست و پا چه حاجت است. دست و پا برای آن داد تا از او بدین طرف روان شوی لیکن چون به پاگر و دست گر میروی اگر از دست بروی و در پای افتی... چه غم باشد. (فیه مافیه ص 178)
مُرَکَّب اَز: دست + گر، پسوند فاعلی، سازندۀ دست. صانع دست. (از تعلیقات فیه مافیه ص 335) : مؤمن چون خود را فدای حق کند از بلا و خطر و دست و پا چرا اندیشد چون سوی حق می رود دست و پا چه حاجت است. دست و پا برای آن داد تا از او بدین طرف روان شوی لیکن چون به پاگر و دست گر میروی اگر از دست بروی و در پای افتی... چه غم باشد. (فیه مافیه ص 178)
دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در 6هزارگزی شمال باختری خرم آباد و 12هزارگزی شمال خاوری راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، با 120 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بیرالوند میباشند
دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در 6هزارگزی شمال باختری خرم آباد و 12هزارگزی شمال خاوری راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، با 120 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بیرالوند میباشند
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در سه هزارگزی جنوب خاوری ده دوست محمد نزدیک مرزافغانستان. سکنۀ آن 403 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در سه هزارگزی جنوب خاوری ده دوست محمد نزدیک مرزافغانستان. سکنۀ آن 403 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)